مروری بر تفکر استراتژیک و رویکرد های آن
نویسندگان:
1- دکترشهباز برآهوئی
2- علیرضا قنبری باغبانی
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی –مدیریت تحول دانشگاه آزاد اسلامی واحدقشم
چکیده
تفکر استراتژیک به تحلیل فرصت ها و مشکلات از نگاهی جامع می پردازد و پیامدهای احتمالی کارهای شما را بر دیگران مدنظر قرار می دهد. متفکران استراتژیست تصویر آینده را ترسیم می کنند و رویکردی عملگرا به چالش ها و مسایل روزمره دارند. آنان این کار را طی فرایندی مستمر انجام می دهند و آن را یک اقدام نمی دانند. وقتی استراتژیک بیندیشید، برفراز کارهای روزمره قرار می گیرید و محیط بزرگتری را که درآن کار می کنید، در نظر خواهید داشت. شما فرضیه های نحوه انجام کارها در شرکت و صنعت را به چالش می کشید. اطلاعات پیچیده و گاه مبهمی را جمع کرده و تحلیل می کنید. از نتایج حاصل از تحلیل ها، برای تعیین موضوع های اصلی و اقدام های مناسب بهره می برید. تشخیص اینکه، تفکر استراتژیک باید در هر دو سطح فردی و سازمانی موردتاکید قرار گیرد، افراد به خصوص مدیران ارشد را قادر خواهد ساخت تا طیف وسیعتری از استراتژی های ممکن برای بهبود تفکر استراتژیک در سازمانشان را ترسیم کنند. درحالی که اگر مدیران ارشد، تفکر استراتژیک را فقط به صورت نوعی از سبک تفکر فردی درنظربگیرند چنین حالتهایی رخ نمی دهد. سازمانهایی که در تاکید بر تفکر استراتژیک در دو سطح موفق باشند، یک قابلیت اصلی ایجاد خواهندکرد که تعامل و یادگیری سازمانی را دربین واحدهای تجاری استراتژیک و نواحی وظیفه ای تسهیل می کند. تقلید از این قابلیت اصلی برای رقیبان مشکل خواهدبود و این قابلیت، سازمان را دربرابر تغییر انعطاف پذیرتر و سازگارتر می کند و به سازمان یاری می رساند تا در محیط متلاطم قرن بیست و یکم تداوم حیات یافته و موفق شود.
مقدمه :
مدیریت استراتژیک ابزاری برای معرفی مفاهیم و رویکردهاست ، ولی معرفی "تفکر استراتژیک" از طریق تعریف آن کاری کم اثر است که علت این امر در پیچیدگی مفهومی این رویکرد نهفته می باشد. تعاریف متعددی که برای تفکر استراتژیک ارائه شده هر یک به جنبه هایی از این رویکرد توجه داشته اند ، هر چند هیچیک تمامی ابعاد را در برنداشته اند. در چنین شرایطی بهتر است برای معرفی به جای تعاریف ،به ماهیت و ویژگیهای تفکر استراتژیک پرداخته و بدین ترتیب تلاش شود تا نمای صحیحی از این رویکرد تصویر گردد. تفکر استراتژیک به تحلیل فرصت ها و مشکلات از نگاهی جامع می پردازد و پیامدهای احتمالی کارهای شما را بر دیگران مدنظر قرار می دهد. متفکران استراتژیست تصویر آینده را ترسیم می کنند و رویکردی عملگرا به چالش ها و مسایل روزمره دارند. آنان این کار را طی فرایندی مستمر انجام می دهند و آن را یک اقدام نمی دانند (1).
شما مثل سایر مدیران پیوسته با موقعیت های دشوار، مشکلات و یا تصمیم های چالشی مواجه هستید. وظیفه شما انجام بهتر کارها تا حد توان با استفاده از اطلاعات در دسترس است. در دنیای ایده آل، شما به تمام اطلاعات مورد نیازتان برای غلبه بر چالش ها دسترسی دارید. اما بی تردید در دنیای واقعی تنها بخشی از اطلاعات در اختیار شماست و چون شما در بخشی از سازمان کار می کنید، اطلاعات محدودی از نیروهای بیرون از حوزه نفوذ خود دارید (1).
فکر استراتژیک به شما کمک می کند تا بر این محدودیت ها غلبه کنید. وقتی استراتژیک بیندیشید، برفراز کارهای روزمره قرار می گیرید و محیط بزرگتری را که درآن کار می کنید، در نظر خواهید داشت. شما فرضیه های نحوه انجام کارها در شرکت و صنعت را به چالش می کشید. اطلاعات پیچیده و گاه مبهمی را جمع کرده و تحلیل می کنید. از نتایج حاصل از تحلیل ها، برای تعیین موضوع های اصلی و اقدام های مناسب بهره می برید.
تمام کارهای بالا با این دید دنبال می شوند که به بهترین نتایج ممکن برای کسب وکار دست بیاید و از فرصت های به عنوان یک برداشت کلی، تفکر استراتژیک عبارتست از تحلیل فـرصت ها و مشکلات با نگـاهی وسیع و فهم تـاثیر بالقوه ای که اعمال و اقدام ها میتواند بر یکدیگر داشته باشد. متفکران استراتژیک آنچه که می تواند باشد را به تصویر می کشند و نگاهی جامع به چالش ها و موضوعات روزمره دارند (4).
شما به عنوان کسی که هدفی دارد، دائم با شرایط پیچیده، مسایل مشکل و تصمیم های چالش برانگیز روبرو هستید. هرچه هدف شما بزرگتر، مسایلتان هم بزرگتر خـواهد بود. شما بـاید بـا اطلاعاتی که دارید به بهترین شکل ممکن، این مـوقعیت ها را اداره کنید. در یک دنیای ایده ال، شما به همه اطلاعاتی که برای راهبرد این مسایل دارید دسترسی دارید. اما در واقع شما اطلاعات محدودی برای انجام کارهایتان دارید. همچنین با توجه به موقعیت و جایگاه اجتماعی تان، دید شما هم محدود است و نمی توانید از تمام جنبه ها به مسائل نگاه کنید.
تفکر استراتژیک به شما کمک می کند که به این محدودیت ها غلبه کنید. هنگامی که شما به صورت استراتژیک می اندیشید، شما نگاه تان را از کارهای روزمره بلند کرده و حوزه توجه تان را از آنچه که به آن مشغول هستید فراتر برده و آن را افزایش می دهید. در این حالت شما در مورد نحوه انجام امور و کارها به طرح سوالات راهبردی تر دست می زنید و فرضیات را به چالش می گیرید. شما اطلاعات پیچیده و بعضاً مبهم را گردآوری کرده و آن را تحلیل می کنید. و این بینش حاصل شده را برای انتخاب درست و صحیح پاره ای از اقدامات، مورد استفاده قرار می دهید.
علاوه بر این، شما تمام این کارها را انجام می دهید در حالی که یک چشم به ایجاد نتایج بهتر و استفاده موثر تر از فرصت ها دارید.
در تفکر استراتژیک مهم است که نگاه شما بلند مدت باشد. یعنی آنچه که می خواهید در آینده برای تان رخ دهد را از اکنون تعیین کرده باشید. این موضوع می طلبد که همواره به رو جلو نگاه کرده و برای خود اهدافی را معین کنید. افراد از همان ابتدا راهشان، اهداف بلند مدت خود را تعیین می کنندامروز استفاده کنید (5).